پيام دوستان
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
مهرباني #
ديروز 6:3 عصر
*قاصدك*
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
* راوندي *
103/8/28
به يقين رسيدن اينگونه است اما بطور کلي ديد انسان به همه چيز فرق ميکند هر کار خوبي که انجام دهيم انجام وظيفه و کوچکترين گناهان بزرگترين خطاها محسوب ميشود ضمن اينکه انسان بطور دائم احساس تکليف ميکند که بايد چه کاري انجام دهد تا رضايت خدا را فراهم کند . در مورد هر چيز احساس تکليف ميکنيم و خود را به آب و آتش ميزنيم . اما ديگر هيچ پيام و راهنمايي نيست .
سالها فکر ميکردم اينهايي که شبهاي چهارشنبه به قصد زيارت حضرت ولي عصر عج چهل بار مشرف ميشن جمکران وقتي ايشان را زيارت کردند بعدش چگونه ميخوان زندگي کنند که مشابه اين اتفاق براي خودم افتاد و هر کار نيکي که انجام ميدم هيچ بنظرم مياد و هر خطايي که ميکنم هر چند مختصر مدتها خودم رو سرزنش ميکنم . البته اتفاقاتي افتاد که او صلاح ديد مرا هدايت کند که اگر نميکرد شايد مرده بودم و اين را خداوند نميخواست :)
* راوندي *
103/8/28
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
{a h=ravandi} راوندي {/a} درست ميفرماييد .بعضي هامون هم مثل من تو حاشيه هاي زندگي گم شديم و زندگي کردن رو از ياد برديم
+
درود بر همگان ، معماهاي من :)
( 10 ) چه چيزهايي پر و خالي آنها يک وزن دارد ؟ چهار مورد را در خاطر دارم .
طرح از نت ... اگر قبلا در نت خوانده ايد ننويسيد و اگر هم نخوانده ايد جستجو نکنيد سعي کنيد فکر کنيد و بنويسيد . با تشکر
البته بنده فقط يک مورد را در نت ديده ام .
معما حل نشد :(
انديشه نگار
103/8/27
همابانو
103/8/26
+
[تلگرام]
آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير
ايکاش که صيدت شوم از پرتوِ تقدير
زحمت به شکارم نکش اي مهرِ رُخَت دام
دل ، تا که شکارت شود آيد سويِ نَخجير
از چشمِ غزالم غزلِ عشقِ تو بارد
درحسرتِ آغوش تو از زندگي ام سير
مي غُرّي و مي خندي و شاداب و جواني
در عشقِ تو گريانم و دور از تو دلم پير
آزادم از آنروز که در دامِ تو افتاد...
اين دل، دلِ از عالَم و آدم شده دلگير
با اينهمه گرگ و سگ و روباه در اين دشت
آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير
#مهدي.زکي زاده
در انتظار آفتاب
103/8/23
https://oralchem.com/%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a8%da%86-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%86%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d9%84%d8%b3%db%8c%d9%85-%d9%81%db%8c%d9%84%d8%b1/
سلام استاد مطالبتون عالي هست لطفاً به وبسايت من هم در مورد کفسابي سر بزنيد و نظرتون بگيد کفسابيت. https://kafsabit.ir/